نفس باد صبا آفت جان خواهد شد / عید می آید و اجناس گران خواهد شد
قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس / باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد
همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد / و سرا پای وجودم نگران خواهد شد
می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما / عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد
می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید / نوبت گند ترین کار جهان خواهد شد
کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت / بر سر جیب بغل ،فاتحه خوان باید شد
یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج / وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد
پول را با علف خرس یکی می دانند / فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد
هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو / کامران از پی او تیز دوان خواهد شد
که پدر کفش و کت و پیرهنی می خواهم /بعد از او نسترنم مرثیه خوان خواهد شد
سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید/ شستم از پنجه اش امسال عیان خواهد شد
قیمت پسته به قلب من ِآسیب پذیر/ باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد
زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت / آسمان دور سرم پُر دَ وَران خواهد شد
مغز گردو شده مانند طلا مثقا لی / مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد
کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس / حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد